«من محمد حسن را دوست دارم» فیلمی تولیدی از موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی نیز روایتی است شاعرانه از انتخابهای سخت و عاشقانه، جدالی بین عقل و دل در دوراهی ماندن ورفتن، از رنجهای محمد حسن تا شوق مَلائک و رسیدن به آستان شاه خراسان. این فیلم مستند نیمه بلند سال گذشته در کشور لبنان به تهیهکنندگی هاشم مسعودی و مجتبی احسانی تهیه و تولید شد. این مستند به اتفاقات زندگی جوانی میپردازد که در جنوب لبنان زندگی میکند و مبتلا به سرطان خون میشود و دکترها از روند درمان او قطع امید میکنند. در همین حین یک سفر به ایران برای او رخ میدهد و زائر بارگاه امام مهربانیها شده و مورد عنایت حضرت قرار میگیرد.
اتفاقی شبیه معجزه
سید محمد محمدی سرشت کارگردان و مستندساز برگزیده جشنوارههای عمار و امام رضا(ع) کارگردانی این فیلم را بر عهده داشته است. او حدود 12 سال است به صورت حرفهای کار مستند انجام میدهد و تاکنون بیش از 30 مستند بلند، نیمه بلند و کوتاه ساخته است.
«من محمد حسن را دوست دارم» یازدهمین مستند نیمه بلند این کارگردان است و او پیش از این، مجموعه مستندهای «ولی نعمتان»، «خط امید»، «زبان خدمت» را هم ساخته است. او درباره انتخاب موضوع و جوانی که در این فیلم سِیر تقدیر عجیبی را پشت سر گذاشته است، میگوید:یکی از دوستان که در لبنان خبرنگار است و فعالیت رسانهای دارد با من تماس گرفت و گفت سوژهای درباره شخصیتی دارم که این فرد بیماری سرطان داشته است و دکترها از درمانش ناامید شدند و او را جواب کرده بودند.
همچنین با توجه به اینکه خانواده فقیری بودند و امکان سفر به ایران نداشتند با یک اتفاق شبیه معجزه شرایطی برای این فرد فراهم میشود تا آرزوی او و سفرش به ایران تحقق پیدا کند و مورد عنایت حضرت قرار میگیرد.
محمدی سرشت ادامه میدهد: این ایده را به دوستان خود در موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی منتقل کردم و آقای امیرمهدی حکیمی مدیرعامل موسسه از سوژه استقبال و از روند ساخت فیلم حمایت کرد.
وی با اشاره به سفر لبنان بیان میکند: با توجه به اینکه در ابتدا تنها اطلاعات اولیه داشتیم و بدون تحقیق نمیتوانستیم تیم تصویربرداری را با خود همراه کنیم نیاز بود یک سفر تحقیقی به لبنان انجام دهیم. از همین رو ابتدا خودم به لبنان سفر کردم و یک هفته آنجا بودم، مصاحبههایی را برای روند تحقیقات ضبط کردم. پس از بازگشت از سفر لبنان نیاز به روایتی داشتیم تا به اطلاعات و مصاحبههای انجام شده شکل مناسبی دهیم که طراحی سناریو و روایت حدود یک ماه زمان برد؛ معمولاً نوشتن سناریو و فیلمنامه برای مستند مرسوم نیست اما ما حدود یک ماه برای فیلمنامهنویسی وقت گذاشتیم.
وی با اشاره به بمباران مناطق محل فیلمبرداری، این مستند را روایتگر زندگی صدها جوان همچون محمدحسن دانست که تحت تاثیر اتفاقات جنگ در لبنان قرار گرفتهاند.
اگرحمایت آستان قدس نبود...
او درباره چالشهای کارگردانی این اثر بیان میکند: حدود ۴ ماه جمعآوری اطلاعات و تحقیقات زمان برد و بر اساس فیلمنامه با گروه تولید سراغ ضبط اثر رفتیم. همچنین ما برای روایت طراحی شده مابهازای تصویری نیاز داشتیم و فراهم آوردن این مابهازای تصویری در شرایط سیاسی و امنیتی لبنان کار سختی بود.
در مجموع از زمانی که پژوهش را آغاز کردیم، تا زمانی که به خروجی نهایی رسیدیم، 6 ماه زمان برد.
این مستندساز، تصریح میکند: لبنان شرایط خاصی دارد و فضای سیاسی و اقتصادیاش آسیبپذیر است. همچنین سوژه ما شیعه بود و برای ضبط دردسرهایی داشتیم. به عنوان مثال در لبنان نمیتوانید مانند ایران با مراجعه به نیروی انتظامی مجوز تصویربرداری بگیرید و شرایط تصویربرداری خیلی سخت است. از این رو با بچههای حزبالله برای تصویربرداری میرفتیم و گاهی خود آنها بهواسطه محدودیتهایی ضبط را ساعتها متوقف میکردند، فضای لبنان یک فضای امنیتی بود و اصلاً آنجا نمیشد فیلمبرداری کرد. تا دوربین فیلمبرداری را در میآوردیم، گرفتاری داشتیم که در این زمینه هم آستان قدس رضوی به نحو بسیار خوب همکاری کرد.
به جرات میتوان گفت اگر حمایتهای آستان قدس رضوی نبود قطعا این فیلم مستند ساخته نمیشد.
وی ادامه میدهد: زبان فیلم عربی بود و این امر در مرحله تدوین کار ما را سخت و پر چالش میکرد. گفتوگو و مصاحبه به زبان عربی بود که باید به لهجه لبنانی ترجمه میشد. در تجربه این کارها که معمولاً اثر از فضای هنری فاصله دارد، تمام تلاش ما بر این بود تا مستند را به سمت فضای هنری و سینمایی ببریم و فکر میکنم تا
حدی موفق بودهایم. همچنین موضوع اثر ما امام رضایی بود و تلاش کردیم روایتمان شعاری نباشد. خیلی مهم بود به قصه وفادار باشیم و کار، قصهگو باشد. مخاطبان هم قصهگو بودن کار را تأیید کردند و این جذابیت کار ما بود.
محمدی سرشت در خصوص فضای کار و بازخورد مستند میگوید: اولین اکران مستند در هفدهمین جشنواره فیلم مستند و پس از آن در جشنواره عمار بود و بازخوردها در جشنوارهها بسیار خوب بود. پس از آن، اولین رونمایی از مستند در مشهد و به صورت اکران عمومی اتفاق افتاد و با اینکه قشر زیادی از بینندگان، غیرمذهبی بودند، استقبال بسیار خوبی از این مستند شد. افراد با این فیلم ارتباط گرفتند و احساساتشان برانگیخته شده بود. چرا که این مستند قصهای عاشقانه و روایتی داستانی دارد و من از این موضوع بسیار خرسند شدم. به نظر میرسد باید به اشکال مختلف فیلم اکران شود. اکرانها نشان میدهد برخلاف تصور فراگیر، مستند مخاطب دارد و باید فکری شود تا اکرانهای گروه «هنر و تجربه» جدیتر شده و آثار مستند بهتر دیده شود.
او که سالهاست با موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی همکاری میکند در تولید آثار دیگر خود نیز به سوی موضوعات امام رضایی رفته است که در این رابطه میگوید: اخیرا ساخت مستند مرمت آثار تاریخی رضوی را که دارای قدمت بسیار بالا هستند آغاز کردم. این آثار بسیار ارزشمند هستند و امیدوارم فعالیتهایی که بتواند به مفاهیم امام رضایی(ع) بپردازد و جذابیت داشته باشد، در سیاستهای مسئولان بیشتر مورد حمایت قرار گیرد.
مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی محصولات هنری متنوعی اعم از نماهنگ، نمایش، فیلم، پویانمایی و... با محوریت هنر رضوی تولید میکند که این آثار تاکنون موفق به کسب رتبههای برتر در جشنوارههای مختلف شدهاند. فعالیتهای موسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی به ساخت مستند «من محمد حسن را دوست دارم» منحصر نشده بلکه فیلم «دللول» نیز به همت این موسسه در سال جاری ساخته شده است.
فیلم کوتاه «دِلِلّول» به نویسندگی، کارگردانی و تهیه کنندگی سعید ولی زاده روایتگر داستانی با موضوع دفاع مقدس و رضوی است. در تعریف این فیلم آمده است: «سال ها گذشته، جنگ خیلی وقت است که تمام شده، اما داغ سلیمه هنوز تازه است. داغ فرزند پایانی ندارد». این اثر با هنرآفرینی بازیگرانی از جمله ابتسام بغلانی، احلام محسنی، سمانه پرتویی و... تهیه شد. همچنین ابراهیم رجبیان مدیر فیلم برداری، علی ده آبادی مدیر صدابرداری و هدیه فتحی طراح لباس فیلم هستند.
«دللول»؛ شرح مظلومیت مردم خرمشهر و آبادان
سعید ولیزاده کارگردان دللول درباره ایده ساخت این فیلم میگوید: دللول یک لالایی مادران جنوبی برای فرزندانشان است که کاربرد دوگانه بسیار جذابی دارد. در جنوب کشور این لالایی را برای فرزندی که تازه متولد شده و یا از دست دادهاند میخوانند. مادران برای کودکی که در دریا غرق شده میخوانند که دریا فرزند را به آنها برگرداند. قصه ما نیز، قصه افراد جنگزده بود که زمانی به مشهد مراجعه کردند و امروز در کنار ما زندگی میکنند.
کارگردان این اثر با بیان اینکه «دللول»؛ شرح مظلومیت مردم خرمشهر و آبادان است میگوید: این فیلم روایتگر قصه یک مادر است که بچهاش در بمباران کشته شده است. خانواده در پی اشغال شهر خرمشهر توسط عراق به مشهد مهاجرت کرده و در جوار امام رضا(ع) ساکن شدند. در این فیلم ابتسام بغلانی متولد خرمشهر بازی کرده است که ایفای نقش توسط او به همذاتپنداری تماشاگر با فیلم بسیار کمک کرده است. افراد با فیلم ارتباط برقرار کردند و بازخورد خوب بود.
وی با اشاره به سکونت عربزبانان در شهرک شهید بهشتی مشهد که به شهرک عربها معروف است، تصریح میکند: بخشی از فیلم در شهرک عربها فیلمبرداری شده است. همواره با خودم میگفتم اینجا مردم عربزبان خرده فرهنگ خود را حفظ کردهاند و در عین حال هم مشهدی شدهاند. این مساله خیلی برایم جذاب بود. با وجود اینکه سالها از جنگ گذشته، با تعلق خاطر به امام رضا(ع) همچنان در مشهد زندگی میکنند.
کارگردان فیلم «دللول» درباره فرآیند ساخت این اثر نیز اظهار میکند: این سناریو را بسیار دوست داشتم و از نوشتن داستان و ساخت فیلم لذت بردم. ساخت فیلم در این شرایط سخت بود، اما با همکاری مدیران و دوستان فیلم بسیار خوبی ساخته شد.
ولیزاده با اشاره به همکاری مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی در ساخت فیلم اظهار میکند: این همکاری به بهترین نحو ممکن انجام شد. فیلم سازی پروسه پیچیده و سختی است. اگر مدیر یک مجموعه، تخصصی در فیلمسازی نداشته باشد فرایند تولید فیلم را خیلی سخت میکند. اما امیرمهدی حکیمی مدیرعامل مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی خودش با فیلمسازی آشنا است. این امر بسیار کمککننده بود و سبب شد ساخت فیلم از صفر تا 100حدود ۳ ماه طول بکشد. امیدوارم تعداد مدیرانی که سینما را درک و حمایت میکنند، بیشتر شود و بتوانیم سینمایی پویا و پررونق داشته باشیم. با وجود چنین مدیرانی و حمایتهای بیشتر، میتوانیم شهری مانند مشهد را نیز به دومین قطب سینمایی کشور تبدیل کنیم. ولیزاده میگوید: اکران فیلم با استقبال خوب مردم مواجه شد و این حضور پرشور مردم موجب میشود وظیفه سنگینتری بر دوش من قرار گیرد و تلاش بیشتری برای آینده انجام دهم.
لزوم واقعگرایی در ساخت فیلمهای دفاع مقدس
ابتسام بغلانی، بازیگر سریال «دللول»، سالهاست فعالیت هنری خود را آغاز کرده و سابقه حضور در آثاری همچون سقوط، کودک و فرشته، حوالی پاییز ، نجلاو ... را در کارنامه هنری خود دارد. او درباره همکاری خود با این فیلم میگوید: من سعادت داشتم که مورد اعتماد کارگردان قرار بگیرم و برای این نقش انتخاب شوم. این شخصیت نماینده مادرانی است که بعد از 35 سال هنوز داغ فرزندشان را فراموش نکردهاند.
وی همچنین درباره تاثیر واقعگرایی در فیلم میگوید: این فیلمنامه بر اساس واقعیت ساخته شده و من خودم خرمشهری هستم. به نظر من، برای اینکه یک فیلم دفاع مقدسی تاثیرگذار باشد، باید واقعی باشد و در لحظه زیست شود تا مردم بتوانند با آن ارتباط برقرار کنند.
بغلانی در پایان به اهمیت همذاتپنداری در اجرا اشاره کرد و اظهار میکند: بازیگری مهم است که احساسات را به خوبی نمایش دهد تا مخاطب بتواند با شخصیتها ارتباط برقرار کند.
اهمیت هنر سینما برای انتقال واقعیتهای تلخ زندگی
امیرمهدی حکیمی، مدیرعامل مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی نیز درباره این دو فیلم تهیه شده توضیح میدهد: مستند "من محمدحسن را دوست دارم" داستان شهیدی را به تصویر میکشد که زندگیاش به حضرت رضا(ع) گره خورده است. این مستند روایتگر ماجرای زندگی این شهید از تولد تا مبارزه با بیماری سرطان و شفا یافتن است. این پروژه در شرایط خاصی در لبنان فیلمبرداری شده و داستانی عمیق را درباره ارتباط روحی مردم با حضرت رضا(ع) نشان میدهد.
وی همچنین به فیلم کوتاه «دللول» اشاره میکند که نویسندگی و کارگردانی آن توسط سعید ولیزاده انجام شده است. این فیلم داستان مادری را روایت میکند که در بمباران خرمشهر، فرزند خود را از دست میدهد و به عوارض ناشی از این آسیبها میپردازد. حکیمی تأکید میکند: قصههای این فیلمها نشاندهنده وضعیت انسانیت و مشکلاتی است که مادران در خاورمیانه طی سالهای اخیر با آن مواجه بودهاند.
مدیرعامل مؤسسه آفرینشهای هنری آستان قدس رضوی خاطرنشان میکند: بر اساس آمارهای رسمی جهانی، بیش از ۷۵۰ هزار کودک در خاورمیانه جان خود را از دست دادهاند. این آثار هنری، ادای دِینی است به این مادران داغدار و امید داریم با نمایش آنها، درد و آلام مردم این منطقه را به تصویر بکشیم.
او در پایان به اهمیت هنر سینما برای انتقال واقعیتهای تلخ زندگی اشاره و تصریح میکند: «سینما میتواند صدای مظلومیتها و رنجها را به گوش جهانیان برساند و ما قصد داریم با این آثار، مشکلاتی را که با آنها روبهرو بوده ایم به نمایش بگذاریم. مشهد شهری هنری است و چهرههای برجستهای را خلق کرده است امیدوارم خلق این چهرههای هنری ادامه داشته باشد».
خبرنگار: وجیهه تقیزاده
نظر شما